ایده جنگ فقر و غنا، شورشی علیه انگارههای محافظهکارانه
تاریخ انتشار: ۱۳ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۹۷۹۹۴
به گزارش قدسآنلاین، به عقیده او«جنگ فقر و غنا یک بخش مهم و بنیادین از ایده اجتماعی امام خمینی(ره) است. این بنیادین بودن به این معناست که امام خمینی(ره) از دوره نهضت تا هنگام تشکیل نظام و پس از آن، همواره مبتنی بر این ایده تفکر و حتی تفقه میکردند؛ در عمل طرحی از اقدام جمعی و بسیج اجتماعی به دست میدادند، به ساخت کنش دگرگونساز میپرداختند؛ بعد از تشکیل نظام اسلامی این ایده را در طراحی شیوه حکمرانی اقتصادی و اجتماعی دخالت میدادند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بر اساس آن با عالیترین سطوح مرجعیت، انتقادیترین مباحثهها و مکاتبههای فقهی را داشتند و این ایده را به مبنایی مهم در حکمرانی و سیاستگذاری تبدیل کردند. بنابراین از نظر روششناختی با عنصری مواجهیم که از منظر کیفی «محکم» است و نه «متشابه» و از نظر کمّی نیز به تعبیر رهبر معظم انقلاب از بینات مضامین پربسامد اندیشه امام خمینی(ره) است. البته امام مفهوم «جنگ فقر و غنا» را در سالهای آخر حیاتشان صورتبندی میکنند و از قضا از این جهت یک ارزش افزودهای دارد که به نوعی روایتی از تجربه حکمرانی و واقعیت اجتماعی است، اما به هر حال پیش از این دوره نیز مضمون این مفهوم در اندیشه امام خمینی(ره) مکرر مطرح میشود».
منظور از ایده جنگ فقر و غنا چیست؟
این مفهوم یک ریشه و منطق الهیاتی روشن دارد. همان منطق و نگرشی که مفهوم مستضعف از آنجا آمده است. بر حسب این مفهوم، فقر قابل تقلیل به تنبلی فقرا نیست. همچنان که ثروت و انباشت آن در دست عدهای نتیجه زرنگی و زیرکی مثبت صاحبان سرمایه نیست. در این نگاه فقیران قشر ضعیف نیستند، بلکه مستضعف هستند یعنی به استضعاف کشیده شدهاند. این تعبیر جنگ، در واقع بیانکننده همین فرایند استضعاف است. کلمه جنگ توضیحی است بر فرایند استعباد یا جنگی که برای به بردگی کشیدن انسان در جریان است. جنگی که بازندگان آن تودههای وسیع مردماند و برندگان آن اقلیت معدود مستکبر. این ادبیاتی است که مکرر در قرآن و نهجالبلاغه و منابع دینی ما درباره آن حرف زده شده است. هنر امام خمینی(ره) این است که حجاب افتاده بر این مفاهیم اصیل و اصلی دین را میدرد؛ این ریشههای صریح الهیاتی را به اکنون میآورد، تبدیل به کلمه میکند و حال ما را بر اساس این ایدهها و با این کلمهها بازسازی میکند. در واقع از کاویدن معادن معانی وحیانی و حکمی، کلمه میسازد و این کلمات را به جامعه و تاریخ میآورد.
بنابراین جنگ فقر و غنا، آنچنان که بیشتر مخالفان این ایده ترسیم میکنند، تجویز یک جنگ میان طبقات اجتماعی نیست، بلکه توصیفی و تحلیل واقعیت و وضعیتی در جوامع است که در صورت عدم رسیدگی به آن از جانب حاکمان و نیروهای مسئول در جامعه، میتواند همبستگی اجتماعی را خدشهدار کرده و به چنین نقطهای در از هم گسیختگی جامعه منتهی شود. جنگ فقر و غنا، تصویر و ترسیم فرایند به استضعاف و استعباد کشیدن مردم به مثابه یک «جنگ» است. جنگی که بازندگان فراوان آن مستضعفان و برندگان اندک آن مستکبران جوامع انسانی هستند.
آیا در ادبیات امام خمینی(ره) جنگ فقر و غنا ناظر به وضعیت تاریخی بازمانده از دوره رژیم سابق است یا برای امروز ما هم حرفی دارد؟
برای این ایده و یا نظریه میتوان دو سطح را در نظر گرفت. سطح «صورتبندی مفهومی» این ایده و طرح کلمه «جنگ فقر و غنا». این کار در متنهای یکی دو سال آخر امام(ره) انجام شده است. سطح دیگر «استدلالهای مضمونی» مرتبط با این ایده است که در تمام سالهای مبارزه و نهضت و سپس نظامسازی پای ثابت ادبیات امام خمینی(ره) بوده است.
باید توجه کنیم در واقع امام جنگ فقر و غنا را به مثابه یک توصیف تاریخی مطرح نمیکنند، بلکه به عنوان یک ایده اجتماعی مطرح میکنند. یعنی امام خمینی(ره) میگوید و به صراحت مینویسد هم دگرگونی انقلاب اسلامی، جنگ فقر و غنا بود یا به تعبیری پاسخی به این وضعیت در دوره رژیم سابق بود، هم دفاع مقدس و وضعیت وقت انقلاب اسلامی در این چارچوب قابل تحلیل است و هم آینده انقلاب اسلامی در این چارچوب خواهد بود. این استدلالی است که در پیامهای سال آخر و در پیام پایان جنگ به صراحت مینویسند؛ مینویسند امروز جنگ دیگری آغاز شده که آن جنگ، جنگ فقر و غناست. ما هم میبینیم که امروز، سه و نیم دهه پس از آغاز این جنگ، ما درست در میانه میدان جنگ فقر و غنا قرار داریم منتهای مراتب این واقعیت اجتماعی و این جنگ اغلب توسط رسانهها پوشانده میشود و ایده جنگ فقر و غنا در واقع به ما امکان آشکارسازی این واقعیت را میدهد.
یکی از مهمترین بصیرتهایی که ایده جنگ فقر و غنا امروز به ما میدهد این است که برای همیشه بیاهمیت بودن و بیتأثیر بودن وضعیت اقتصادی در وضعیت اجتماعی و فرهنگی را کنار بگذاریم. این یک ایده خطرناک است که البته ریشههای تاریخی خاص خود را دارد. این که کار فرهنگی و اجتماعی و وضعیت فرهنگی و اجتماعی امری بریده از زمینه اجتماعی و اقتصادی است. در جامعهای با هر میزان از نابرابری و انباشت ثروت نمیتوان یک وضعیت فرهنگی و اسلامی و اعتقادی ناب داشت. این یک ستون اصلی در نگرش محافظهکارانه رایج در این زمانه است. ایده جنگ فقر و غنا به ما امکان میدهد این انگاره محافظهکارانه و نتایج سیاسی و سیاستی آن را نقد کنیم. اینکه بیکاری منشأ فرهنگی دارد و مشکل، کارگران بیکاری هستند که تن به کار نمیدهند، اینکه مشکل تنبلی است یا مسئله جمعیت، مشکلی صرفاً فرهنگی است و با ترویج و تبلیغ مقوله فرزندآوری مسئله حل میشود و مانند آن، اینکه تمام یا وجه غالب مسئله در بروز ناهنجاریهای اجتماعی در حوزه حجاب و غیر آن، محصول خطای بیحجابهاست و انبوهی از این شیوههای تحلیل؛ این ایدهها اعم از اینکه راهحل را اقدامهای سلبی و قانونی بدانند یا اقدامهای ایجابی و به اصطلاح کار فرهنگی را پیشنهاد بدهند، جملگی محصول یک سلسله از انگارههای محافظهکارانه هستند که امر اجتماعی و فرهنگی را منهای امر اقتصادی اجتماعی و منهای وضعیت عدالت و توزیع ثروت میفهمند و آن را به مثابه یک امر اعتقادی تحلیل و تجویز میکنند. ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی(ره) یک شورش علیه این انگاره غالب است.
این توجهی که مفهوم جنگ فقر و غنا به مسئله روابط متقابل فرهنگ، جامعه و اقتصاد میدهد، به طور مشخص برای درک امروز ما چه راهگشاییهایی دارد؟
امروز در بیشتر قریب به اتفاق سیاستهای فرهنگی و همچنین تحلیلهای فرهنگی منتهی به این سیاستها، چه در رتوریک دینی رسمی و چه در پژوهشهای تئوریک، متغیرهای مؤثر بر «فرهنگ عمومی، منشأ افکار و رفتار عمومی و منشأ مسائل و مفاسد اجتماعی و فرهنگی» صرفاً در اغلب موارد اعتقادی فهمیده میشود، تصور میشود فرهنگ عمومی محصول مستقیم و تک خطی «باورها» است. مفاسد محصول باورهای غلط است و مانند آن. یک ظرفیت این قبیل تحلیلها این است که به لبه امنیتی ساختارهای رسمی هم وصل میشود. فلان بحران فکری و بهمان کژکارکرد رفتاری محصول باور غلط است، باور غلط از کجا آمده؟ از تبلیغات یا از اقدامات دشمن. پس شروع کنیم به مقابله با شبکههای سازماندهی و تبلیغات دشمن و معلوم است چقدر این ایده جذابیت و بازار خوبی دارد.
در مقابل اما ما یک تحلیل داریم که تلاش میکند نقش زمینه اجتماعی و اقتصادی را در فرهنگ مردم، افکار مردم، رفتار مردم و مسائل اجتماعی کشور بفهمد. به عنوان مثال نقش تورم را در شکل دادن به فرهنگ و افکار و مسائل اجتماعی بفهمد. تورم یعنی چه؟ یعنی انتقال ثروت از توده مزدبگیرها به اقلیتی که درآمدشان از طریق کار نیست. این غلط است که ما تورم را مشکل جامعه بدانیم. تورم در واقع برای بخش عمده جامعه که از طریق کار ارتزاق میکنند، مصیبت است اما برای بخش اندکی از دهکهای بالای جامعه که از طریق زمین و مستغلات و از طریق ارز درآمد کسب میکنند؛ ثروتشان به ریال نیست بلکه کالا و ارز و مستغلات است، برای اینها تورم حتماً مصیبت نیست و نعمت و منفعت است.
حالا فرض کنیم با جامعهای روبهرو هستیم که سالهای سال است در آن تورم با نرخی بسیار بالا در جریان است. این جامعه در عدالت عقبمانده است و در اثر این عقبماندگی عدهای منتفع هستند، بنابراین برای استمرار آن خرج میکنند، رسانه دارند و حتی به نوعی دین میسازند و تفسیر مطالب خود را از آموزهها و آیینهای دینی بازتولید میکنند.
آیا در این جامعه فرهنگ و دین آسیب نمیبیند؟ امر اجتماعی آسیب نمیبیند؟ رفتار عمومی آسیب نمیبیند؟ کژرفتاریها گسترش نمییابد؟ پاسخ حتماً مثبت است، اما آیا شما میتوانید یک سیاست فرهنگی نشان بدهید که نسبت به این پیوند میان فرهنگ و جامعه و وضعیتهای اجتماعی از قبیل نابرابری، توجه داشته باشد؟ به هر حال این همه سند و سیاست فرهنگی داریم. این همه رتوریک دینی داریم. انبوهی از خطابههای دینی داریم. انبوهی از نهادهای دینی داریم که کلی کارکرد دارند؛ کدام یک متوجه این مسئله یعنی بازتاب توزیع ثروت و ابعاد اجتماعی اقتصاد بر فرهنگ و جامعه هستند؟ این دقیقاً تحلیلی است که در همین فروردین امسال رهبر معظم انقلاب به آن تذکر دارند، ولی ما میبینیم که این توجه در سیاستهای رسمی و رتوریک دینی وجود ندارد و این بینشی است که دقیقاً ایده جنگ فقر و غنا نسبت به آن تذکر میدهد.
یکی از مهمترین زمینههای این غفلت که موجب خلق نگاه اعتقادی به امر فرهنگی شده و این نگاه را در سطح سیاستگذاری فرهنگی و در رتوریک دینی بسط داده و حتی به نوعی از تحجر دامن زده است، ترومای مارکسیسم در ایران است. پاسخی انفعالی به «اقتصاد زیربناست» تبدیل شده به این ایده که «اقتصاد هیچ جای بنای جامعه و فرهنگ نیست». تبدیل شده به اینکه در یک جامعه نابرابر لازم نیست تو با اسلام سرمایهداری بجنگی و حتی به آن فکر کنی. لازم نیست به فرایند استعباد و استضعاف بیندیشی. فقط به ترویج یکطرفه و تک خطی اسلام فکر کن!
ایده جنگ فقر و غنای امام خمینی(ره) تذکر به این مهم است که حق و باطل امری انتزاعی نیست. امام جنگ فقر و غنا را در ادامه جنگ حق و باطل مطرح میکند. این ایده به صراحت میگوید به همان اندازه که فروکاستن جنگ حق و باطل به جنگ فقر و غنا اشتباه است، تصویر و ترسیم جنگ حق و باطل منهای جنگ فقر و غنا هم حرف مفت است. بنابراین ایده جنگ فقر و غنا برای جامعهای مثل ما که در بحث عدالت با ایدهآل فاصله دارد اما مطابق تحقیقات انجام شده، قادر به درک اجتماعی و فرهنگی از نابرابری نیست، از نان شب هم واجبتر است.
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: سالگرد ارتحال امام خمینی ره امام خمینی ره اجتماعی و فرهنگی محافظه کارانه امام خمینی ره حق و باطل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۹۷۹۹۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بیانیه ستاد حقوق بشر در واکنش به اقدام متزورانه آمریکا
ستاد حقوق بشر جمهوری اسلامی ایران با صدور بیانیهای اقدام متزورانه آمریکا در انتشار گزارش موهوم وضعیت حقوق بشر را محکوم کرد. - اخبار اجتماعی -
به گزارش گروه اجتماعی خبرگزاری تسنیم، وزارت خارجه آمریکا که به واسطه همراهی و حمایت همه جانبه از جنایت علیه بشریت و نسل کشی رژیم صهیونیستی در نوار غزه بیش از هر زمان دیگر تحت فشار افکار عمومی قرار دارد و جنبش های اعتراضی گسترده ای علیه سیاست های جنگ طلبانه و ضد حقوق بشری این کشور چه در داخل آمریکا و چه در سایر کشورهای جهان شکل گرفته، در یک اقدام مزوارنه دیگر به انتشار مجدد گزارش سالانه ادعایی درخصوص وضعیت حقوق بشر در کشورهای مختلف از جمله ج.ا.ایران پرداخته است.
اگرچه در حقیقت این گزارش چیزی جز تکرار هدفمند داده ها و اطلاعات دروغین، بی اساس و غیر مستند منتشر شده در رسانه های ضد ایرانی نیست، با این حال واگویی این ادعاها توسط رژیمی که انواع و اقسام نقض های فاحش حقوق بشر و حقوق ملت ها از استعمار تا جنگ افروزی و استفاده از بمب اتمی، کودتا و براندازی دولت های مردمی و دموکراتیک، تولید و اشاعه و استفاده ابرازی از تروریسم، یک جانبه گرایی و لشگرکشی به سایر کشورها، غارت منابع، ذخایر و انرژی های دیگر کشورها، حمله عامدانه به هواپیمای مسافربری، استفاده ابزاری از تحریم های ظالمانه و غیر قانونی و یکجانبه علیه کشورهای مستقل به منظور تحت فشار قرار دادن آنها و ترور هدفمند شخصیت ها و مدافعان حقوق بشر، حمایت و همراهی تمام قد از جنایات رژیم کودک کش صهیونیستی در غزه و ... را در کارنامه سراسر سیاه و ننگین خود دارد، گزاف، تلخ، زننده و در عین حال طنزآمیز است.
سازمان جوانان حقوق بشر: دیگر زمان بزن و در رو نیستاقدامات آمریکا در دهه های اخیر نمایشگاهی از جنایات جنگی، جنایت علیه بشریت، تروریسم و نقض حقوق بشر در منطقه غرب آسیا است. حمله به افغانستان، عراق و لیبی به بهانه دموکراسی سازی که به گواه آمارهای رسمی سازمان ملل متحد به کشتار هزاران غیرنظامی از جمله زنان و کودکان بی گناه انجامید، ایجاد گروهک تروریستی داعش و استفاده ابزاری از آن علیه ملت های منطقه از جمله در سوریه و عراق، جنایت ترور سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، بزرگترین مدافع حقوق بشر ملت های منطقه و قهرمان مبارزه با تروریسم، و همراهان ایشان در یک کشور ثالث که به گواه گزارشگر وقت سازمان ملل متحد نقض آشکار حق حیات مندرج در ماده 6 میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی بود، نقض مستمر حاکمیت یمن و سوریه و حمایت همه جانبه از ماشین کشتار رژیم صهیونیستی در غزه، تنها گوشه ای از جنایات این رژیم است که نه تنها هیچ گاه از خاطره ملت های منطقه زدوده نخواهد شد، بلکه به ظهور و بروز هر چه بیشتر نفرت و انزجار افکار عمومی ملت ها و درخواست خروج فوری نیروهای این رژیم متجاوز از منطقه منتج شده است.
لازم به یادآوری است که آمریکا در دهه های گذشته با اعمال طیف گسترده ای از تحریم های غیرقانونی و ظالمانه یکجانبه علیه کشورهایی چون ایران، سوریه، روسیه، کره شمالی، ونزوئلا، کوبا و ...،آثار و عواقب زیانباری بر حقوق بشر و آزادی های اساسی انسان ها از جمله حق حیات، حق سلامت، حق آموزش، حق توسعه و حق برخورداری از بالاترین استاندارد زندگی و ... برجای گذاشته است؛ تحریم هایی که به تعبیر گزارشگر ویژه بررسی آثار منفی اقدامات قهری یکجانبه با رعایت افراطی تحریم ها توسط شرکت ها وموسسات مالی همراه بوده و چالش های انسانی و اقتصادی مضاعفی را بر کشورهای تحت تحریم تحمل کرده است و به واقع، جنایت علیه بشریت محسوب می شود.
پر واضح است که مردم آمریکا نیز قربانی خوی نژادپرستی، خود برتربینی و استبداد زمامداران کاخ سفید هستند و موارد متعدد نقض حقوق بشر از جمله حقوق زنان و کودکان، سیاهان و رنگین پوستان، مهاجران، زندانیان و ... در این کشور قابل مشاهده است. بر هیچ کس پوشیده نیست که آمریکا بیشترین آمار زندانیان در جهان را دارد، بیش از دو میلیون نفر زندانی و 4.5 میلیون نفر دیگر با قید وثیقه آزادند. شمار زندانیان زن آمریکایی طی سه دهه اخیر 700 برابر شده است. افرادی که سابقه زندان دارند، از شرکت در انتخابات محرومند و عمدتاً به بیگاری گرفته میشوند.
موج افشاگری آزار و اذیت زنان و دختران در محیط کار و اماکن عمومی که با هشتکME TOO در رسانههای اجتماعی جنجالی به پا کرد، از وقوع مکرر و عادی تخریب شأن و کرامت انسانی در جامعه آمریکا پرده برداشت. خشونت نژادپرستانه گسترده و سیستماتیک پلیس آمریکا علیه آفریقاییتباران در ایالات متحده به یک الگوی مشخص و موثق از نقضهای حقوق بشر و آزادی بنیادین شده است. علیرغم آنکه آمریکا مدعی آزادی اجتماعات مسالمتآمیز است، اعتراضات سال 2020 آمریکا ابعاد جدیدی از عدم تسامح و خشونت حکومت این کشور در تجمعات را آشکار ساخت و نشان داد که چگونه پلیس آمریکا در برابر ناظران شبکه های اجتماعی، به بدترین شکل معترضان را سرکوب میکند. بیش از 26 میلیون آمریکایی در اعتراضات مربوط به قتل جورج فلوید شرکت کردند. تجمعات در بسیاری از اوقات با سرکوب و خشونت پلیس علیه معترضان همراه بود.
آمریکا از جمله کشورهایی است که بیشترین میزان استفاده از شکنجه را در کارنامه دارد. شکنجههایی که آمریکا در زندانهای خود در این کشور یا در زندانهایش در دیگر کشورها استفاده میکند، تکنیکهای غیرانسانی هستند که به اصطلاح تکنیکهای بازجویی پیشرفته نامیده میشوند. تکنیکهای مذکور که پس از مشورت با روانشناسان طراحی شده اند شامل خشونت، انزوا و محرومیت از خواب هستند که توسط افسران پزشکی مخفیانه اجرا میشوند. گروههای مختلف اقلیت در آمریکا هدف انواع تبعیض قرار دارند و بهویژه سیاهپوستان در این کشور بهطور نامتناسبی هدف نژادپرستی هستند. آمریکاییهای آفریقاییتبار از نظر اقتصادی-اجتماعی در میان اقلیتهای به حاشیه رانده شده در این کشور هستند که بالاترین آمار را در محرومیت از حق رأی در انتخابات فدرال و ایالتی، حبس، قربانی سخنان نفرت پراکنانه در شبکه های اجتماعی و تبعیض دارند. یک سوم از جمعیت زندانیان در ایالات متحده متعلق به افراد آفریقایی تبار و یک سوم اسپانیایی و لاتین تبار هستند، و این در حالیست که این دو اقلیت به ترتیب تنها حدود 13 و 18 درصد از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این امر منجر به ایجاد موانعی از جمله طرد اجتماعی، عدم استخدام، عدم دسترسی به مسکن مناسب و برنامهها و اعتبارات اجتماعی در زندگی افرادی که دارای سابقه کیفری هستند، می شود.
در این چارچوب و با توجه به کارنامه سیاه آمریکا در زمینه حقوق بشر، چه در عرصه بین المللی و چه در عرصه داخلی، این کشور در موضعی نیست که دیگران را در این حوزه موعظه یا به بررسی وضعیت حقوق بشر در سایر کشورها بپردازد.
ستاد حقوق بشر با ابراز حمایت از جنبش های اعتراضی علیه رژیم صهیونیستی و حامیان آن از جمله آمریکا، انگلیس،فرانسه، آلمان و...،از سازوکارها و ترتیبات حقوق بشری بین المللی درخواست می کند که به وظیفه ذاتی و اساسی خود در پایان دادن به موارد گسترده نقض فاحش و جدی حقوق بشر، جنایت علیه بشریت و نسل کشی توسط رژیم صهیونیستی در نوار غزه عمل نموده و همت و توان خود را برای پیگیری مسئولیت عاملان و حامیان غربی این جنایات مصروف سازند.
انتهای پیام/